وزیر بهداشت با گلایه از برخی تجمعات غیرقانونی در مقابل وزارت بهداشت بهخصوص در زمینه اعتراض رادیولوژیستها،گفت:
بنده این سوال را از شما میپرسم آیا شما اجازه میدهید خواهر و یا مادرتان را یک مرد سونوگرافی کند بنابراین این کار اصلاً شایسته نیست. از آن طرف هم این خدمت را گروههای دیگر نیز میتوانند انجام دهند مثلا در بازدیدی که از نیویورک داشتم، پرستاران این کار را انجام میدادند./تسنیم
جناب وزیر محترم بهداشت! کجایید که وضعیت درمانی شهرستان اردکان را ببینید! آن چیزهایی که به نظر شما عجیب است، سالهاست در اردکان اتفاق می افتد و کک کسی هم نمیگزد!
کجایید که ببینید تزریقات و نوارقلب و سوند زنان و دختران این شهرستان در برخی مراکزش، توسط مردان انجام میشود. اگر هم اعتراض کنید، متهم به سیاسی کاری میشوید.
آقای وزیر! اگر آن کار خطاست، این کار هم خطاست. و سهم شما، البته، در هتک و حرمت شکنی که اتفاق می افتد، کم نیست. شما هم در این شهر، حتماً شریک جرم هستید. آقای وزیر! اشکالی ندارد به اعتراض مردم این شهر گوش نکنید، چون ما جزئی از باند قدرت و ثروت و تهدید و لابی این شهر نیستیم!
لطفاً و فقط، سلام ما را به وزیر بهداشت برسانید!
یک نفر کاندیدا میشود؛ محض احتیاط، او را از سخنرانی در جلسه آموزشی محدود در محل کارش منع میکنند!
یک نفر دیگر، کاندیدا است، برایش، بازدید صوری شکل میدهند و مجریان و ناظران و بازرسان انتخابات و تیم مدیریتی شهر، او را در این شوی انتخاباتی همراهی میکنند! و البته داد میزنند که بی طرف هستیم! عجب جک بی مزه ای؟!
اسم این کار چیست؟! اگر مثلاً آقای احمدی نژاد این کار را کرده بود، چند صد بار تا روز انتخابات آن را پیراهن عثمان میکردند؟ که البته همین قماش فکر، چنین کاری کردند!
البته خبر موثق دارم کلی افتتاحیه دپو شده شهری و روستایی، مرتبط و غیر مرتبط، برای ایام نزدیک به انتخابات، کنار گذاشته شده است!
اگر دیدید مثلاً خیابانی که نزدیک یکسال است، به بهره بردای رسیده، آماده افتتاح بهره برداری شد، تعجب نکنید! چون بهره بردای قبلی، آزمایشی بوده که مثلاً سقف خیابان، تست ریزش شود!!!!
و البته مثلاً نپرسید که خدمات شهری که از پول مردم، برای مردم هزینه میشود، چه ربطی به ایکس و ایگرگ دارد؟!
اگر دیدید برای بهره برداری از تابلوی سرکوچه شما، و اگر دیدید برای نو شدن تابلوی بقالی محله شما، یک ایل و تبار آدم اداری و غیر اداری جمع شد، اصلاً تعجب نکنید! افتتاحیه که تعجب ندارد!
گویند عده ای برای شکایت از ظلم والی منطقه خویش، به خلیفه کشور که دست کمی از او نداشت، شکایت بردند.
خلیفه، شکایت شاکیان را رد کرد و گفت: در پاک دستی و عدالت و مدیریت و مردم داری والی منطقه شما تردیدی ندارم.
کلی هم منت بر آنها نهاد که من خاطرخواه شما بودم که چنین حاکمی برای منطقه شما، منصوب کردم و چهار سال است تغییر نداده ام!
شاکیان نه تنها به نتیجه نرسیدند، بلکه منتی هم بر آنها بار شد.
ظریفی از میان شاکیان بلند شد و گفت: جناب خلیفه! ما به این اعتراض داریم که چرا چنین نعمت بزرگ و مدیر لایقی فقط برای ما باشد؟ مردم دیگر مناطق، چه تقصیری دارند که از الطاف این شخصیت عادل و با تدبیر محروم شوند؟! ما به ظلمی که بر دیگران میشود، اعتراض داریم؟!
خلیفه خندید و دستور تعویض حاکم داد!
و اکنون، جنابان حامیان و ناصبان دوآتشه مدیر فعلی شبکه بهداشت! بسیاری از مراجعان و بیش از آن کسانی که در چرخه خدمات بهداشتی و درمانی هستند، به ظلمی که بر مردم سایر مناطق کشور میشود و از چنین مدیر موفقی محرومند، به شدت اعتراض دارند!
از این که این همه به مردم لطف دارید، ممنونیم. بیش از 12 سال سهم ما بس است و از سرمان هم زیاد است. در حق دیگران، چرا ظلم مکنید و آنها را از الطاف چنین مدیر موفقی محروم می دارید؟!
پس از قیام پانزده خرداد، شاه به اسداللَّه عَلَم، وزیر دربار گفت: این خمینى کیست که آشوب به راه انداخته است؟
عَلَم گفت: یادتان هست وقتى شما به منزل آیتاللَّه العظمى بروجردى(ره) در قم وارد شدید، همه علما بلند شدند؛ امّا یک سیدى بلند نشد؟. شاه گفت: بله، عَلَم گفت: این همان است!
نظر زیر عیناً از خواننده محترمی از اهالی عقدا ارسال شده است؛ (یک کلمه و حتی یک حرف یا یک علامت ویرایشی هم از متن، کم یا زیاد نشده است). بخوانید و خوب یا بد، دعا یا لعنت خود را نثار بانیان این مدیریت نمایید. (متن نظر ارسالی، چنین است):
*******
آقای محترم هرکسی که هستی خدا پدر و مادرت را بیامرزد که حداقل در مورد این امپراطوری قزافی گونه افشاگری نموده ای برای نمونه بگویم دخترم نیاز به وصل نمودن سووند داشت متاسفانه خانم دکتر تشریف نداشت و هیچ بهیار زنی چندین سال است که در درمانگاه عقدا وجود ندارد و تزریقات توسط یک بهورز مرد صورت میگیرد و حتی نوار قلب زنان و دختران نیز به همینگونه است.
اما وصل نمودن سوند یک دختر چگونه باید توسط یک نیروی مرد انجام گیرد. دین و شرف و ناموس پیشکش آقایان آیا وجدانی نیست که بگوید اگر دختر خودش بود چنین اجازه ای را میداد؟
ما مردم عقدا فقط در حق امثال شما دعا میکنیم زیرا چندین دهه است که حق و حقوق ما روستاییان این منطقه توسط امثال چنین مدیریت هایی پایمال شده است و به علت طرفداری ناسیونالیستی و ملیگرایانه بعضی از مسئولین خدا نیز فراموش شده است. حق نگهدارت.
*******
خدا شاهد است با خواندن این یادداشت و ظلمی که بر این مردم با این مدیریت میشود، تنم لرزید و اشکم جاری شد.
ارزش دعای این عزیز و امثال این عزیز، برای بنده، بدون شک با ارزش تر است از همه دنیا و مناصب دنیایی که برخی با چنگ و دندان، محکم چسبیده اند.
و نمیدانم کسانی که این همه نقص و قصور و سوء مدیریت را به خاطر مسائل سیاسی و باندی، ندیده می گیرند، چه پاسخی برای روز واپسین، آماده کرده اند.
طبق آنچه در سایت بیمارستان ضیایی دیده میشود، (البته سایت به شدت فعالی که به نظر می رسد بسیاری از اطلاعات آن، چند سال است به روز نشده است!)، تا سال 1391 پیشرفت بخش روان پزشکی و کلینیک بیمارستان نود درصد (90 درصد) بوده است. یعنی این دو بخش، در سال 1391 فقط و فقط ده درصد تا زمان بهره برداری فاصله داشته است.
و اکنون در اواخر سال 1394 با مدیریت به شدت خلاق و پیشرفته بیمارستان و شبکه، همچنان کار در گیر و دار این ده درصد باقی مانده است و هیچ کدام از این دو قسمت افتتاح نشده است!
نمیتوانم به خود جرأت بدهم و بگویم آن آمارسازی سال 1391 دروغ بوده و برای خودشیرینی و بزرگنمایی فعالیتهای شبکه انجام شده است! پس فقط میتوانم نتیجه بگیرم که مدیریت شبکه و بیمارستان در سه سال گذشته، فقط و فقط در جا زده است. آیا همین نمونه به اندازه کافی، نشانه سوء مدیریت نیست؟!
این آمار هم از سر ناآگاهی از عملکرد شبکه نیست. جدول زیر عیناً برگرفته از سایت بیمارستان ضیایی است. قضاوت با خوانندگان محترم. اگر خوب یا بد، دعا یا نفرین خود را متوجه بانیان این روند نمایید!
البته در پیگیریهای اخیر، متوجه شدم در اثر فشار افکار عمومی در ضعف مدیریت شبکه و بیمارستان و انتقاد به بانیان استمرار این وضعیت، قرار است به زودی بهره برداری همزمان سیاسی و درمانی از کلینیک شروع شود.
طبعاً باید منتظر حجم تبلیغات سیاسی و بزرگنمایی اقدامات انجام شده باشیم!
اقدامات عمرانی انجام شده در سال 1391 (عیناً برگرفته از سایت بیمارستان)
محل پرداخت هزینه |
هزینه ساخت |
درصد پیشرفت |
سال شروع ساخت |
مساحت |
بخش |
ردیف |
40% خیری 60 % دولت |
400میلیون تومان |
90درصد |
1386 |
1730مترمربع |
روانپزشکی |
1 |
40% خیری 60% دولت |
420میلیون تومان |
90درصد |
1386 |
1600مترمربع |
کلینیک تخصصص وفوق تخصصی |
2 |
از بازخورردهای حضوری و تلفنی و مکتوب انتقاد به مدیریت شبکه به یادداشتهای وبلاگ، استفاده میشود که فقط خود شبکه از عملکرد خودش راضی است! خود گویی و خود خندی / به به چه مرد هنرمندی!
بسیاری از انتقادات، شرح یک واقعه خاص است و بسیاری از افراد، راضی نمیشوند که نامشان یا حکایتشان درج شود؛ و دلیل می آورند که هنوز میخواهیم در این شهر، با آبرو زندگی کنیم!
متأسفانه هنوز فرصت کافی فراهم نشده که به نقد اساسی جوابیه روابط عمومی بیمارستان بپردازم، اما در این فرصت و به عنوان مقدماتی برای نقد جوابیه، یکی از انتقاداتی که به صورت مکتوب برایم ارسال شد و انتقادی به عملکرد شبکه در بخش عقدا دارد، بدون تغییر در یک کلمه و حرفش (حتی بدون هر گونه ویرایشی)، درج میشود. قضاوت با شما خواننده گرامی؛ متن یادداشت چنین است:
با سلام و ممنون از روشنگری و پیگیری مکررتون. اما شما از میدان توت و شلوغی سه روزه اش گفتین. چرا یکبار به منطقه عقدا نمیاین تا ببینید که درمانگاهش ساعت اداری خدمات میده و بقیه شبانه روز تمام ناموس مردم باید زیردست مرد تزریقات انجام بدن.
وقتی هم که اعتراص میکنی مسئولین شهرستان میگن راهی 40 کیلومتر نیس بیاید اردکان. یا مثلا دنیا درحال پیشرفت شما هنوز اویزون این تفکرات محرم نامحرمید. همین چیزا رو گفتین که عقب مونده باراومدید. جالب اینجاس بازرس میاد پیگیری میشه ولی اقایون میگن ما خدمات شبانه روزی ارایه میدیم.
توروخدا از وضع من و مردمم هم گزارش بگیرین.
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در طول سالهای پس از انقلاب، جهت رعایت مسائل شرعی، آموزش متخصصان بیماریهای زنان و زایمان را به گونه ای مدیریت کرده که فقط زنان در این رشته مشغول شوند.
اما در شهر پرهیاهو و شعار زده اردکان، مدیریت شبکه (و همان سرپرست بیمارستان!) نتوانسته نیروهای خدمات و پرسنل اتاق عمل و بخش زنان را به گونه ای مدیریت کند که از حضور مردان در این بخش جلوگیری شود!
آقای دکتر! لطفاً انکار نکنید. یک بار کنترل کنید و فقط برای یک بار حرف کسانی که در این بخش بودند را بشنوید تا سوء مدیریت را باور بفرمایید. بشنوید که از هنگام پوشیدن لباس اتاق عمل تا زمان ترخیص، چه زجری میکشند کسانی که رعایت مسائل شرعی برایشان اهمیت دارد.
آقای دکتر! همین بی مبالاتی در این بخش، باعث میشود برخی از کسانی که رعایت مسائل شرعی برایشان مهم است، بیمارستانهای دیگر را انتخاب کنند!
اگر هم تکذیب می کنید، موردی دیگر معرفی میکنم. یک بار عملکرد خدمات درمانی در دهه آخر صفر مخصوصاً سه روز پایانی در روستای حسینیه توت، را از همکارانتان بپرسید. احوالی بپرسید از مردی که متصدی تزریقات مراجعان بوده و خانمی که برای تزریقات بانوان حضور نداشته است!
می دانید در این چند روز به خاطر سوء مدیریت، دهها مراجعه و تزریق زن توسط مرد صورت گرفته است؛ آقای دکتر! ممکن است رعایت مسائل شرعی برای شما مهم نباشد، اما برای مردم این شهر مذهبی، این مسائل مهم است و دوست دارند رعایت کنند، اگر سوء مدیریت اجازه بدهد!
راستی اگر تصور می کردید همسر و مادر و خواهر و دختر شخص شما یا بانوان اقوام شما، نیاز به نیاز تزریقات پیدا میکردند، باز هم همین گونه مدیریت می شد!
آقای دکتر! موارد سوءمدیریت این قدر آشکار و این قدر فراوان است که نیاز به جاسوس ندارد! فقط گوشی برای شنیدن میخواهد و همتی برای برطرف کردن آنها؛ دو چیزی که ظاهراً حضرتعالی هیچ یک از آنها را ندارید.
کسی را دیدند که دست و لقمه به دور سر می چرخاند و غذا را به زحمت به دهانش می رساند و می خورد. از او پرسیدند چرا اینگونه غذا میخوری؟! گفت: دیدم همه، مثل هم و ساده، لقمه به دهان میرسانند؛ خواستم ابتکاری داشته باشم و متفاوت غذا بخورم!
شهرداری اردکان هم به چنین ابتکار خلاقانه و ضایعی دست زده و لابد به این خلاقیت عجیبش افتخار هم می کند! نمیدانم تاکنون به ذهن مبارکشان نرسیده که این خلاقیت، مثل لقمه دور سر چرخاندن یا ضایعتر از آن است؛ و شاید ذهن و فکر و عقل را امانت خدا میدانند و به کار گرفتن عقل را "تصرف در امانت خدا" میدانند و خیانت در امانت روا نمیدارند!
قضیه از این قرار است که شهرداری اردکان، مثل سراسر کشور، تابلوهایی سر کوچه ها نصب کرده و میکند که نام یا شماره کوچه در آن درج شده است. اما تفاوت در اینجاست که در همه جای کشور، در دو طرف این تابلوها، نام یا شماره کوچه نوشته شده، اما استثنائاً در اردکان پشت تابلوها را برای سرکار گذاشتن ملت یا احتمالا برای خنده، سفید گذاشته اند!
با ابتکار خلاقانه شهرداری اردکان، اگر شما در خیابانی در حال تردد بوده و دنبال شماره کوچه ای باشید که سمت چپ شما قرار دارد، باید لزوماً از کنار کوچه به طور کامل رد شوید و گردن خود را به تمام قوا، و قدری بیشتر از گردن شترمرغ یا شتر، برگردانید تا شماره را ببینید و اگر درست بود، آن وقت دنده عقب برگردید و گردش کنید و وارد کوچه شوید!
نمیدانم توجیه این ابتکار ضایع چیست؟ ادعای صرفه جویی در بیت المال که فوق العاده خنده دار است؛ در جایی که میلیاردی حیف و میل میشود، محاسبه ریال و تومان را کسی باور نمیکند!
شاید هم یکی از اقوامشان مزرعه پرورش شترمرغ دارد و برای افزایش مصرف گوشت گردن شترمرغ برای تقویت عضلات گردن شهروندان، از چنین ابتکاری بهره جسته است. یعنی شاید در ضمن مدیریت و ابتکار، در حال ایجاد رانت هم هستند! از این قوم پاک دست، با چنین توهمی، استغفار میکنم!
پس، شاید بیش از این به عقلشان نرسیده، و لایکلف الله نفساً الا وسعها.
(اگر جایزه انتقاد برتر به این یادداشت رسید، پاداش نقدی و لوح تقدیرش را تقدیم میکنم به شهرداری اردکان، برای تأمین بخشی از هزینه برگزاری جلسات تقویت هوش!)
در شهر ما، آقای الف یا آقای جیم، به دلایل مختلف، گزینه های پیشنهادی خود را برای مدیریت ادارات و ارگانها به مسئولین مافوق تحمیل میکنند. و البته، این تحمیل و إعمال نظر زوری خود را، در میان اطرافیانشان، نشانه موقعیت فوق العاده یا شدت نفوذ خود در مقامات بالادست، القاء و تبلیغ میکنند!
این تحمیل مدیریتها، گاهی ادای مزدی برای حمایت، یا باجی برای سکوت، یا راهی برای جلوگیری نصب گزینه از جریان رقیب، و شاید هم روشی برای جلوگیری از پرورش مهره هایی باشد که ممکن است روزگاری، در نقش رقیب، ایفای نقش کنند و دردسرساز شوند! و البته تنها چیزی که دیده نمیشود، صلاحیتها و توانمندیها و تجربه و جلب منافع مردم و شهر است!
آنچه در این میان مهم است، آن که منافع این مدیران تحمیلی برای افراد خاصی است و البته خسارت ضعف مدیریتی و بایکوت شدن این مدیران تحمیلی در مرکز استان، از جیب عموم مردم پرداخت میشود.
مشخصاً در این شهر مدیرانی سراغ دارم که به خاطر ضعف عملکردشان، بارها مسئولان مافوق، عزم تغییر داشته اند؛ اما فشار آقای الف یا آقای جیم، مانع تغییر شده و در نتیجه، باعث خسارت مردم و پس رفت شهر، در آن حوزه مدیریتی شده است.
همچنان که در این شهر، مشخصاً مدیرانی میشناسم که مسئولان مافوق، به هیچ وجه به نصب آنها رضایت نداشتند و فشار آقای الف یا آقای جیم باعث شده منصوب شوند؛ و البته آن مدیران کل، از هرگونه کمک یا حمایتی از آن مدیر تحمیلی شهر دریغ میکنند؛ و در نتیجه، عموم مردم، از آنچه حقشان است، محروم میشوند.
چنان که شنیده شده در مرکز استان برای یکی از مدیران تحمیلی این شهر، به اندازه آبدارچی آن اداره هم وقت نمیدهند.